آموزش تئوری موسیقی

خانه / تئوری موسیقی / آموزش تئوری موسیقی

بخش اول: بکارگیری تئوری موسیقی در نت خوانی

در این بخش قصد داریم تا به بررسی نحوه نت‌خوانی در تئوری موسیقی بپردازیم. در این قسمت با مفاهیم اولیه در تئوری موسیقی از جمله الفبای موسیقی، شکل نت‌ها، خطوط حامل، «زیر و بمی» (Pitch)، «میزان» (Time)، ریتم و … آشنا خواهیم شد.

الفبای تئوری موسیقی

نت‌ها را می‌توان به عنوان سنگ بنای تئوری موسیقی و در حقیقت، الفبای موسیقی دانست. در تصویر زیر که نمایشی از کلیدهای پیانو است، نت‌های موسیقی و محل قرارگیری آن‌ها بر روی کلیدهای پیانو را مشاهده می‌کنید. البته در این تصویر، نت‌ها با حروف لاتین نمایش داده شده‌‌اند و این درحالیست که همواره نت‌های موسیقی را با نام‌های «دو»، «رِ»، «می»، «فا»، «سل»، «لا» و «سی» شناخته‌ایم. در ادامه به توضیح نام نت‌ها نیز خواهیم پرداخت.
تئوری موسیقی
نمایش نت‌های موسیقی بر روی کلیدهای پیانو

زیر و بمی

به هنگام بررسی زیر و بمی در تئوری موسیقی باید با مفاهیمی همچون «خطوط حامل» (Staff)، «کلید» (Clef)، نت‌های دیز و بمل، سرکلید و … آشنا باشیم که این موارد را در ادامه متن، مورد بررسی قرار می‌دهیم.

خطوط حامل

نت‌های موسیقی به طور معمول بر روی پنج خط موسوم به خطوط حامل یا بین آن‌ها قرار می‌گیرند. البته، نت‌های پایین (بم) و نت‌های بالا (زیر) که در این پنج خط قرار نمی‌گیرند را از طریق «خطوط کمکی» (Ledger Lines) مشخص می‌کنند. همچنین، هر قطعه موسیقی نیز به بخش‌های مختلفی به نام «میزان» (Measures) تقسیم‌بندی می‌شود که این تقسیم‌بندی به کمک خطوط عمودی انجام می‌گیرد. خطوط میزان شامل «میزان ساده» (Bar Line)، «دوبل» (Double Bar Line) و «پایان»‌ (Heavy Double Bar Line) است که مورد آخر، در آغاز یا پایان تکرار یک قطعه مورد استفاده قرار می‌گیرد.
تئوری موسیقی
نمایش خطوط حامل و سایر علامت‌ها بر روی آن
مهم‌ترین نمادها در یک قطعه موسیقی از جمله «کلید» (Clef)، «سرکلید» (Key Signature) و «کسر میزان» (Time Signature)، در ابتدای خطوط حامل قرار می‌گیرند. نمادهای متفاوتی در بالا و پایین خطوط حامل وجود دارند که از آن‌جمله می‌توان به نت‌ها و سکوت‌ها اشاره کرد. در تعریفی ساده، نت‌ها بیانگر صدا و سکوت‌ها بیانگر عدم نواختن نت در آن قطعه هستند. علاوه بر این، نمادهایی در بالا و پایین خطوط حامل دیده می‌شوند که سرعت (تمپو) و میزان بلندی (دینامیک) قطعه را برای شما بیان می‌کنند. تئوری موسیقی نت‌های روی خطوط حامل را از چپ به راست و از بالا به پایین می‌خوانیم. اگر به یک دفتر نت یا به یک قطعه موسیقی نگاه کرده باشید، می‌بینید که هر قطعه شامل چندین دسته از خطوط حامل است که ترتیب آن‌ها همانطور که گفته شد از بالا به پایین است. اگر قرار باشد که یک شخص، به طور همزمان، چند دسته (خط) مختلف را بنوازد – به طور مثال، دست راست و چپ پیانو – این دسته‌ها به کمک آکولاد به یکدیگر متصل می‌شوند یا این‌که میزان‌های قطعه را به کمک یک خط عمودی به هم متصل می‌کنند. این موارد را در تصویر زیر مشاهده می‌کنید. تئوری موسیقی

کلید سل و کلید فا

اولین نمادی که در ابتدای هر قطعه موسیقی مشاهده می‌شود، «کلید» (Clef) است. دانستن کلید در تئوری موسیقی از آن جهت مهم است زیرا نوع کلید تعیین می‌کند که چه نتی بر روی خطوط حامل یا بین آن‌ها قرار دارد. به طور مثال، «کلید سل» (Treble Clef) به ما می‌گوید که خط دوم از پایین در خطوط حامل، نت سل است. با دانستن کلید، می‌توانیم به چینش نت‌ها بر روی خطوط حامل بپردازیم. همانطور که پیش‌تر هم گفته شد، نت‌ها یا بر روی خطوط حامل یا بین آن‌ها قرار می‌گیرند. نت‌ها قبل از آن‌که بخواهیم به ادامه متن بپردازیم باید تعریف مختصری از نت‌ها در تئوری موسیقی ارائه کنیم. نت‌های موسیقی یعنی نمادهایی که نشان‌دهنده یک صدا در قطعه موسیقی هستند، نام‌های مختلفی را اختیار می‌کنند. به هنگام بررسی تئوری موسیقی در روش سنتی، این الفبای موسیقی بر اساس نام‌گذاری سلفژ و به شکل زیر خوانده می‌شوند:
«دو» (Do)، «رِ» (Re)، «می» (Mi)، «فا» (Fa)، «سل» (Sol)، «لا» (La)، «سی» (Si) این نحوه نت‌خوانی در کشورهای مختلفی از جمله ایران، ایتالیا، فرانسه، پرتغال، اسپانیا، ترکیه روسیه و … کاربرد دارد. در کشورهای انگلیسی زبان اما برای خوانش نت‌ها از هفت حرف ابتدای الفبای لاتین کمک می‌گیرند، بنابراین، نت‌ها به صورت زیر نام‌گذاری می‌شوند: A, B, C, D, E, F, G اگر بخواهیم این دو روش نام‌گذاری را با یکدیگر معادل‌سازی کنیم باید بگوییم که نت لا معادل با حرف لاتین A خواهد بود و به همین ترتیب می‌توان سایر نت‌ها را معادل‌سازی کرد. به طور مثال، کلید سل به نام کلید G نیز شناخته می‌شود. در نتیجه در ادامه متن، با وجود این‌که از حروف لاتین استفاده کرده‌ایم، اما برای پوشش سایر نام‌گذاری‌ها نیز سعی می‌کنیم نحوه خوانش فرانسوی را در متن لحاظ کنیم. در تصویر زیر‌، خطوط حامل به همراه کلید سل و نت‌های آن ‌را مشاهده می‌کنید. کلید فا کلید فا که آن را با نام کلید باس نیز می‌شناسند، بیان می‌کند نتی که روی خط دوم از بالا بر روی خطوط حامل قرار می‌گیرد، نت فا (F) است. کلید دو بیشتر قطعات موسیقی، امروزه در کلیدهای سل و فا نوشته می‌شوند اما برخی قطعات نیز هستند که در کلید دو (C) قرار دارند. کلید دو، کلیدی متحرک است به گونه‌ای که می‌تواند در محل‌های سوپرانو، متسو سوپرانو، آلتو، تنور و باریتون قرار بگیرد. کلید دو در هر خطی که قرار بگیرد، آن نت، نت «دو میانی» (Middle C) خواهد بود که در بحث اکتاوها کاربرد دارد.
تئوری موسیقی
تمامی نت‌ها بر روی این خطوط حامل، نت دو میانی هستند.

سرکلید

«سرکلید» (Key Signature) دقیقا بعد از علامت کلید بر روی خطوط حامل ظاهر می‌شود. سرکلید می‌تواند شامل نمادهای «دیز» (Sharp) یا «بِمُل» (Flat) باشد. سرکلید در تئوری موسیقی بیان می‌کند که کدام نت‌ها باید به صورت دیز یا بمل یعنی به ترتیب نیم‌پرده زیرتر یا بم‌تر نواخته شوند. زمانی که در سرکلید، نت دیز یا بمل داشته باشیم، تمامی نت‌های آن خط و نت‌های اکتاو باید به صورت دیز یا بمل نواخته شوند. به طور مثال در تصویر زیر (سمت چپ)، در سرکلید، نت‌ها می‌بمل و سی‌بمل هستند و در نتیجه، تمامی نت‌های این قطعه تا زمانی که سرکلید عوض نشده باشد باید به صورت بمل نواخته شوند. البته تحت این شرایط، در صورتیکه نیاز داشته باشیم نتی در حالت اصلی خود نواخته شود می‌توان از نماد «بِکار» (Natural) بهره گرفت. ترتیب دیز و بمل در سرکلید دیز و بمل در سرکلید همواره با ترتیبی یکسان ظاهر می‌شوند. این نوع از ترتیب، با ترتیب گام‌های موسیقی یکسان است. به طور مثال، در گام‌های سل‌ماژور یا می‌مینور، تنها یک نت آن هم نت فا به صورت دیز نواخته می‌شود. در نتیجه، اگر قطعه ما تنها یک دیز – بر اساس گام قطعه – داشته باشد، آن نت همواره نت فا خواهد بود و در ترتیب سرکلید، به عنوان اولین نت قرار می‌گیرد. ترتیب دیزها در سر کلید به صورت زیر است: فا دیز، دو دیز، سل دیز، رِ دیز، لا دیز، می دیز، سی دیز ترتیب بمل‌ها، عکس ترتیب دیز‌ها و به صورت زیر است: سی‌بمل، می‌بمل، لا بمل، رِ بمل، سل بمل، دو بمل، فا بمل تعیین گام موسیقی از روی سرکلید اگر نمی‌دانید یک قطعه موسیقی در چه گامی نواخته می‌شود می‌توانید از سرکلید کمک بگیرید. فرض کنید که در یک گام ماژور قرار دارید. اگر سرکلید شامل دیز باشد، گام قطعه نیم‌پرده زیرتر (بالاتر) از آخرین نت دیز در سرکلید خواهد بود. اگر سرکلید شامل بمل باشد، دومین بمل از سمت راست، گام قطعه خواهد بود. تئوری موسیقی گام‌های ماژوری که از این قوانین پیروی نمی‌کنند، گام «دو ماژور» (C Major) بدون هیچ نت دیز و بمل و گام «فا ماژور» (F Major) با یک نت بمل هستند. حفظ کردن این دو گام نیز کار بسیار ساده‌ای خواهد بود. در صورتی که موسیقی در گام مینور نوشته شده باشد، می‌توان از مینور و ماژور نسبی استفاده کرد. گاهی اوقات تنها با گوش کردن قطعه موسیقی می‌توان مینور و ماژور بودن آن‌را تشخیص داد. در غیر اینصورت، راه جایگزین این است که به آکورد آخر نگاه کنیم. این آکورد – و به طور معمول نت آخر ملودی – بیانگر مینور یا ماژور بودن قطعه هستند. مثال تعیین گام از روی سرکلید با توجه به تصویر زیر، سرکلیدها را بنویسید و به کمک ‌آن‌ها، گام قطعه را تعیین کنید. پاسخ تئوری موسیقی

نتهای آنارمونیک (مترادف)

در بررسی تئوری موسیقی و نت‌ها، هر نت می‌تواند به صورت «دیز» (Sharp)، «بمل» (Flat) یا «بکار» (Natural) باشد. دیز و بمل به ترتیب سبب می‌شوند تا یک نت را زیرتر و بم‌تر اجرا کنیم.
تئوری موسیقی به هنگام نوشتن گام‌های موسیقی، بمنظور این‌که نوع نوشتار راحت‌تری داشته باشیم، از علائم «دوبل دیز»‌ (Double Sharp) و «دوبل بمل» (Double Flat) کمک می‌گیریم. یک دوبل دیز در واقع شامل دو نیم‌پرده (یک پرده) زیر تر از نت مورد نظر است و به همین ترتیب، یک دوبل بمل، دو نیم‌پرده (یک پرده) بم‌تر اجرا می‌شود.
نمایش دوبل بمل و دوبل دیز بر روی خطوط حامل
گام‌ها و فواصل آنارمونیک گام‌ها و کلیدها نیز می‌توانند به صورت آنارمونیک باشند. به طور مثال در گام ماژور، همواره یک الگوی ثابت از نیم‌پرده و پرده داریم. بنابراین، اینکه شما یک گام را در می‌بمل ماژور یا رِ دیز آغاز کنید،‌ از همان الگو استفاده می‌کنید و کلیدهای پیانو هم به همان صورت خواهند بود. اما توجه داشته باشید که نت‌های دو گام مختلف، نام‌های متفاوتی دارند. حتی زمانی که این نت‌ها نوشته می‌شوند هم ظاهر متفاوتی خواهند داشت و برای یک موسیقیدان نیز معنای متفاوتی دارد. به طور مثال، بسیاری از نوازنده‌ها ترجیح می‌دهند که در گام می‌بمل ماژور بنوازند تا در گام ر دیز. در برخی موارد جزئی، حتی با وجود این‌که این دو گام از نگاه تئوری موسیقی یکسان هستند، اما ممکن است صدای متفاوتی داشته باشند. آکوردها و فواصل آنارمونیک «آکوردها» (Chords) و «فاصله‌ها» (Intervals) نیز می‌توانند به صورت آنارمونیک باشند. نوع نام‌گذاری آکوردها نیز در بررسی کلیدها و گام‌های موسیقی اهمیت بسیاری دارد. یک آکورد دو ماژور، نسبت به آکورد رِ بمل ماژور، در گام «رِ» (D) معنای متفاوتی خواهد داشت.

میزان و ریتم در تئوری موسیقی

در این بخش به بررسی نت‌ها و میزان در موسیقی خواهیم پرداخت. از جمله مباحث مطرح شده در این بخش، زمان هر نت، نت‌های نقطه‌دار، تمپو، سنکپ، تکرار و … خواهد بود.

ریتم چیست ؟

ریتم یکی از اساسی‌ترین مباحث در تئوری موسیقی به شمار می‌آید. برای خلق هارمونی‌ها و ملودی‌های مناسب باید فهمی درستی از ریتم موسیقی داشت. البته این مبحث ممکن است در ابتدای امر قدری پیچیده باشد که سعی می‌کنیم با زبانی ساده، به توضیح مفاهیم آن بپردازیم. در یک تعریف ساده، ریتم را به شکل راهی ساده در تقسیم‌بندی قطعه موسیقی به ضرب‌ها تعریف می‌کنند. این ضرب‌ها و تکرار آن‌ها در فواصل زمانی مشخصی در یک میزان به کمک تمپو (سرعت) مشخص می‌شود. در حقیقت،‌ ریتم سبب ارتباط بین نوازندگان یک قطعه با یکدیگر خواهد شد.

شکل یک نت

یک آوا یا صدای موسیقی را به کمک یک نت نمایش می‌دهند. یک نت، اطلاعات مهمی را از جمله میزان زیر و بمی و همچنین مدت زمان اجرای آن در اختیار ما قرار می‌دهد. برای این‌که به زیر و بمی یک نت دست پیدا کنیم، به کلید و سرکلید و در ادامه، به محل آن در خطوط حامل نگاه می‌کنیم. هر قدر یک نت، در محل بالاتری از خطوط حامل قرار بگیرد، نت زیر‌تری (بالاتری) خواهیم داشت. برای این‌که به مدت زمان اجرای یک نت دسترسی پیدا کنیم، باید به «تمپو» (Tempo) و «کسر میزان» (Time Signature) توجه داشته باشیم. در تصویر زیر، بخش‌های مختلف یک نت را مشاهده می‌کنید. تئوری موسیقی تمامی بخش‌های یک نت بر میزان حضور یا اجرا در قطعه موثر هستند. زیر و بمی یک نت به محل حضور سرِ نت بر روی خطوط حامل بستگی دارد. در صورتی که یک نت، بدون سر نوشته شود، به این معنی است که زیر و بمی مشخصی ندارد بلکه نمایانگر نوع مشخصی از ریتم خواهد بود. این‌گونه نت‌نویسی در ضربات درامز یا دست کاربرد دارد. علاوه بر این، به جای نوشتن تمامی نت‌های یک آکورد می‌توان از این روش نیز استفاده کرد.

انواع نت ها در موسیقی و مدت زمان اجرای آنها

در تصویر زیر، انواع مختلف نت نشان داده شده است. ساده‌ترین نت، بدون پرچم یا میله،«نت گرد» (Whole Note) است. نت‌های دیگر به صورت «نت سفید» (Half Note)، «نت سیاه» (Quarter Note)، «نت چنگ» (Eighth Note)، «نت دولا چنگ» (Sixteenth Note) نام‌گذاری می‌شوند. برای درک بهتر نت‌ها باید مفاهیمی همچون کسر میزان و ضرب (ضرب پا) را بیان کنیم. نت گرد بیانگر طولانی‌ترین زمان نواختن یک نت است که می‌توان آن‌را به نت‌های مختلف بالا تقسیم کرد. تئوری موسیقی همانطور که در تصویر بالا مشاهده می‌کنید. برای درک بهتر نت‌ها باید با مفهوم ضرب یا ضرب پا نیز آشنا باشید. تا پایان این مطلب، تمامی این مفاهیم را فرا می‌گیرید. نت نقطه دار یک نت نقطه‌دار، نتی است که فاصله زمانی نت‌های بالا را افزایش می‌دهد. برای درک بهتر این موضوع کافی است تا به تصویر زیر نگاه کنید.
تئوری موسیقی
نت‌های نقطه‌دار و معادل آن‌ها

کسر میزان و میزان

در تئوری موسیقی غربی، کسر میزان، نحوه سنجش ضربات در هر میزان را بیان و تمپو نیز سرعت این ضربات را بیان می‌کند. کسر میزان همانطور که از نام آن پیدا است، به شکل یک عدد کسری ذکر می‌شود که صورت و مخرج آن به ترتیب بیانگر تعداد نت‌ها (یا معادل آن‌ها) در هر میزان و نحوه شمارش هر نت (گرد، سفید، سیاه و …) است. معمول‌ترین کسر میزان یعنی 4/4 را در نظر بگیرید.
عدد 4 در صورت بیانگر این است که در هر میزان، ۴ ضرب (پالس) داریم. عدد ۴ در مخرج بیان می‌کند که این پالس‌ها بر اساس نت‌های سیاه شمارش می‌شوند. به عبارت دیگر، زمانی که یک میزان با کسر میزان 4/4 داشته باشیم یعنی در هر میزان، معادل ۴ نت سیاه خواهیم داشت. به همین صورت، در کسر میزان 6/8، معادل ۶ نت چنگ در هر میزان و در کسر میزان ۳/۴، معادل ۳ نت سیاه داریم.

ضرب قوی و ضرب ضعیف

حال که با مفهوم کسرهای میزان آشنا شدید بهتر است به بررسی ریتم در یک میزان بپردازیم. در هر میزان، ضرب‌های قوی و ضعیف داریم که این ضرب‌ها به شناخت میزان و شنیدن بهتر ریتم کمک می‌کنند. اگر یک کسر میزان ۴/۴ را در نظر بگیریم، ضرب‌های اول و سوم، قوی و ضرب‌های دوم و چهارم، ضعیف هستند. در یک میزان ۳/۴، ضرب اول، قوی و ضرب‌های دوم و سوم ضعیف هستند.

بیان دیگری از میزان

میزان در موسیقی که گاهی اوقات با نام «متر» (Meter) نیز شناخته می‌شود، به آرایش ریتم در الگوهای تکراری ضرب‌های قوی و ضعیف می‌گویند. این امر بدان معنی نیست که ریتم‌ها خود به صورت تکراری هستند بلکه تاکیدی بر تکراری بودن الگوی پالس‌ها دارند. این پالس‌ها و ضرب‌ها هستند که باعث می‌شوند شما به هنگام گوش دادن به یک قطعه موسیقی، شروع به دست زدن کنید یا با پا بر روی زمین بکوبید. برخی از قطعات موسیقی، فاقد متر هستند. بعضی از سرودهای باستانی و موسیقی‌های قرن دوازدهم و غیرغربی یا فلوت‌های سرخ‌پوستی ممکن است الگوهای ضربی مشخص یا قوی نداشته باشند. در مقابل، موسیقی‌های آفریقایی در برخی موارد ضرب‌های بسیار پیچیده‌ای دارند که در ابتدا، مشخص کردن و شمارش آن‌ها بسیار دشوار است. دسته بندی میزان میزان‌ها را در موسیقی می‌توان با شمردن تعداد ضرب‌های قوی و ضعیف دسته‌بندی کرد. به طور مثال، اگر ضرب‌ها به صورت قوی-ضعیف-قوی‌-ضعیف باشند به نام «میزان دوضربی» (Duple Meter) شناخته می‌شود. همچنین، ضرب‌های قوی-ضعیف-ضعیف-قوی-ضعیف-ضعیف، «میزان سه‌ضربی» (Triple Metre) و ضرب‌های قوی-ضعیف-ضعیف-ضعیف، «میزان چهارضربی» (Quadruple Meter) نام دارند. میزان‌ها را همچنین می‌توان در انواع ساده و ترکیبی هم تقسیم کرد. در یک میزان ساده، هر ضرب به دو بخش تقسیم می‌شود اما در میزان ترکیبی، هر ضرب را به سه قسمت تقسیم می‌کنیم. «تقسیمات قرضی» (Borrowed Division) یا تقسیمات وابسته، زمانی اتفاق می‌افتند که میزان یک قطعه با ضربی تداخل پیدا می‌کند که گویی از میزان دیگری قرض گرفته شده است. تشخیص میزان  برای تشخیص میزان باید به یاد داشته باشیم که در موسیقی غربی، ضربات و تقسیمات فرعی آن‌ها، برابر و زوج هستند. به طور مثال، اگر بتوانیم به هنگام پخش شدن قطعه، به صورت «یک و دو و یک و دو و» شمارش کنیم، به احتمال زیاد یک میزان دوضربی داریم. اما اگر به صورت «یک و اُُ، دو و اُ، یک و اُ، دو و اُ» شمارش کنیم، به احتمال زیاد، یک میزان دوضربی ترکیبی داریم. برای تشخیص میزان نیاز به تمرین و تکرار دارید. برای شروع می‌توانید از تصویر زیر کمک بگیرید. این تصویر، معمول‌ترین مترها را برای شمارش، نمایش می‌دهد. در ادامه، توضیح بیشتری در خصوص ریتم و میزان‌های ساده و ترکیبی ارائه می‌کنیم. تئوری موسیقی میزان‌های ساده و ترکیبی میزان‌های ساده و ترکیبی به طور مستقیم با یکدیگر در ارتباط هستند. در بیانی دیگر، میزان، نحوه احساس کردن یک ریتم را با ضرب‌های قوی و ضعیف تعریف می‌کند. میزان‌های ساده و ترکیبی نیز نت‌ها (به طور معمول نت‌های چنگ) را به گروه‌های دو‌تایی یا سه‌تایی تقسیم می‌کنند. میزان ساده، نت‌های چنگ را به گروه‌های دوتایی (دوضربی) تقسیم می‌کند. به طور مثال، در یک میزان ۴/۴ که میزان ساده دوتایی است، نت‌های چنگ به صورت «یک و دو و سه و چهار و» شمارش می‌شوند. میزان ۳/۴ یک میزان ساده سه‌تایی است که به صورت «یک و دو و سه و» شمارش می‌شود. میزان‌های ترکیبی، نت‌های چنگ را به گروه‌های سه‌تایی تقسیم می‌کنند. از نمونه‌های میزان‌های ترکیبی می‌توان به میزان‌های ۶/۸ و ۹/۸ اشاره کرد. در یک میزان ترکیبی دو‌تایی 6/8، نت‌ها به دو گروه سه‌تایی از نت‌های چنگ، تقسیم می‌شوند. در یک میزان ترکیبی ۹/۸ سه‌تایی (سه‌ضربی)، نت‌ها به سه گروه شامل سه نت چنگ تقسیم می‌شوند. میزان لنگ درک میزان لنگ قدری دشوار است اما زمانی که نحوه عملکرد میزان‌های دوضربی و سه‌ضربی را شناختید، به سادگی می‌توانید الگوهای میزان‌های لنگ را نیز متوجه شوید. میزان‌های لنگ از ترکیب میزان‌های ساده و ترکیبی استفاده می‌کنند. تمام آن‌چیزی که برای یادگیری میزان‌های لنگ نیاز دارید در اطلاع از نحوه تقسیم هر میزان به گروه‌های دو و سه‌تایی خلاصه شده است. کسر میزان ۵/۸ را در نظر بگیرید. این میزان را می‌توان به دو صورت در نظر گرفت یعنی ممکن است یک میزان را به صورت یک گروه سه‌تایی و دوتایی یا یک گروه دو‌تایی و سه‌تایی در نظر گرفت که این دو حالت در تصویر زیر نشان داده شده‌اند. همانطور که در نحوه شمارش تصویر می‌بینید، این میزان را می‌توان به صورت «یک و اُ، دو و» یا «یک و دو و اُ» شمارش کرد. تئوری موسیقی سنکپ یا ضد ضرب یک ریتم «سنکپ» (Syncopated) به ریتمی می‌گویند که تاکید ضرب، بر روی ضرب‌‌های فرعی گذاشته شده باشد. یکی از ویژگی‌های موسیقی غربی از باخ تا بلوز این است که ضرب‌ها را به طور زوج و به راحتی ‌می‌توان در میزان‌ها گروه‌بندی کرد. به عبارت دیگر، هر میزان، تعداد برابری از ضرب دارد و به دلیل اینکه همواره در این موسیقی‌ها، ضرب اول، ضرب قوی محسوب می‌شود، تشخیص میزان‌ها ساده است. البته موسیقی که همواره از این الگو پیروی کند ممکن است قدری خسته‌کننده به نظر برسد و ضدضرب یا سنکپ می‌تواند راه مناسبی برای رهایی از این مشکل باشد. بخشی از یک قطعه که تاکیدی بر روی آن وجود ندارد را می‌توانید به کمک سنکپ برجسته کنید. هر سنکپ می‌تواند شامل قراردادن یک نت مهم در یک ضرب ضعیف یا خارج از ضرب باشد. مثال زیر را در نظر بگیرید. همچنین فایل صوتی این قطعه را هم می‌توانید به طور جداگانه دانلود و گوش کنید: میزان اول در تصویر بالا، شامل یک میزان چهار ضربی است که تغییرات ملودی در ضرب اول یا سوم اتفاق می‌افتند. اما در ادامه و در میزان دوم، سنکپ داریم، طولانی‌ترین و زیر‌ترین (بالاترین) نت، در ضرب دوم قرار دارد که به طور معمول، ضربی ضعیف به شمار می‌آید. در سنکپِ میزان سوم، طولانی‌ترین نت حتی بر روی یک ضرب (قوی یا ضعیف) قرار نمی‌گیرد بلکه بر روی «و» در ضرب سوم ظاهر می‌شود.

تمپو

«تمپو» (Tempo) در یک قطعه موسیقی، به سرعت نواختن آن قطعه می‌گویند. به طور کلی دو راه برای نمایش تمپو یک قطعه موسیقی وجود دارد. ممکن است که سرعت قطعه را به کمک عدد مترونوم در بالای خطوط حامل و ابتدای قطعه نمایش دهیم یا از عبارات و اصطلاحات کلی به جای عدد بهره بگیریم که این نوع از نمایش نیز در بالای خطوط حامل ظاهر می‌شوند. البته اگر در بخش‌های مختلف یک قطعه، تغییر تمپو داشته باشیم، در همان محل، این سرعت نمایش داده خواهد شد.
علامت گذاری مترونوم سرعتی که بر روی یک قطعه موسیقی نوشته شده، بر اساس ضرب بر دقیقه (bpm) تنظیم شده است. برای تنظیم سرعت می‌توان از یک ساعت بهره گرفت اما راه ساده‌تر، استفاده از یک مترونوم خواهد بود. مترونوم، ابزاری برای محاسبه تمپو است که در بالا مشاهده می‌کنید. البته نرم‌افزارهای مختلفی نیز برای نمایش مترونوم توسعه پیدا کرده‌اند که می‌توانید از آن‌ها در موبایل یا کامپیوتر خود استفاده کنید. تصویر زیر، برخی از نمونه‌های نمایش تمپو را نشان می‌دهد. تئوری موسیقی البته در برخی موارد، این اعداد به همراه اصطلاحاتی نوشته می‌شوند که ممکن است قدری گمراه کننده باشند. به طور مثال، ممکن است مترونوم 120 داشته باشید اما در کنار آن عبارت «Allegro» نوشته شده باشد یا این‌که با مترونوم ۸۰،‌ عبارت «Andante» داشته باشید. در حقیقت، Allegro قدری سریع‌تر از Andante است اما مقدار دقیق 120 ضرب بر دقیقه را نمی‌توان برای آن در نظر گرفت. اصطلاحات تمپو همانطور که گفته شد، ممکن است در ابتدای یک قطعه موسیقی، هیچ عددی ذکر نشود. در چنین شرایطی، نوازنده باید به کمک دانش موسیقی و انواع ژانر، سرعت قطعه را تشخیص دهد. در صورت امکان، برای فهم سرعت قطعه نیز می‌توان به اجراهای قبل گوش کرد. در بیشتر موارد، خاصه در قطعات قدیمی، از علامت‌گذاری‌های ایتالیایی برای بیان سرعت استفاده می‌شود که در جدول زیر به آن پرداخته شده است.
علامت‌گذاری‌های تمپو معنی
Grave بسیار آهسته و رسمی (با وقار)
Largo آهسته (سنگین)
Larghetto آهسته اما با سرعت بیش‌تر از Largo (مات)
Adagio آهسته
Lento آهسته
Andante به صورت رونده با سرعت آرام
Moderato سرعت متوسط
Allegretto با سرعتی کمتر از Allegro
Allegro سریع
Vivo (Vicace) تند و تیز
Presto بسیار سریع
Prestissimo بسیار بسیار سریع (سبک‌بال)
علامت‌گذاری‌های بالا به همراه جدول برخی اصطلاحات ایتالیایی در زیر، به شما در فهم دقیق سرعت کمک خواهند کرد.
عبارت معنی
(un) poco کمی
molto بسیار
piu بیشتر
meno کمتر
mosso جابجا شده (به لحاظ حرکتی)

تکرار و سایر علائم در تئوری موسیقی

تکرار، خواه به طور دقیق یا به همراه تغییراتی کوچک، از اصول اساسی در سازماندهی موسیقی به شمار می‌آید. نت‌ها، موتیف‌ها، بخش‌ها، ریتم‌ها، ملودی و توالی آکوردها اگر با تکرار همراه باشند به شنونده در القای حس مناسب بسیار کمک می‌کنند. به عبارت دیگر، یک موسیقی خوب، موسیقی است که در آن، تکرار داشته باشیم. علامت‌های مختلفی نیز برای نمایش تکرار وجود دارند. در گذشته و حتی امروزه، برای صرفه‌جویی در مصرف جوهر، کاغذ و کاهش تورق، از علائم مخصوصی برای نمایش تکرار استفاده می‌کردند. در بحث تئوری موسیقی اگر تکرارها بسیار کوچک و در حد یک یا دو میزان باشند، از علامتی همچون تصویر زیر کمک می‌گیریم. اگر در بخشی از یک قطعه،‌ تکرارهایی با طول متوسط (بین ۴ تا ۳۲ میزان) داشته باشید، از علامت‌های تکرار همچون تصویر زیر کمک می‌گیرید. این علامت‌ها به صورت یک جفت‌خط با دو نقطه در سمت راست یا چپ نمایش داده می‌شوند. اگر این دو نقطه در سمت راست قرار داشته باشند، شروع تکرار و اگر در سمت چپ قرار بگیرند، پایان تکرار را نشان می‌دهند. اگر هیچ علامت شروعی وجود نداشت، زمانی که به علامت تکرار می‌رسید باید از ابتدای قطعه شروع به نواختن کنید. در موسیقی کلاسیک غربی، بسیاری از دستورالعمل‌های مربوط به تکرار را به زبان ایتالیایی می‌نویسند که در تصویر زیر،‌ این علائم و نوشتارها آورده شده‌اند. تئوری موسیقی به طور مثال، تصویر زیر بیان می‌کند که از ابتدای قطعه تا «D.C.» بنوازید و سپس به ابتدای قطعه برگردید و تا «fine» به نواختن ادامه دهید. تصویر زیر بیان می‌کند که به نواختن خود تا «D.S» ادامه دهید و سپس به عقب برگردید تا «علامت» (Sign) را پیدا کنید. از علامت تا رسیدن به علامت «to coda» بنوازید. زمانی که به علامت «coda» رسیدید، به طور مستقیم به بخش «کودا» (Coda) بروید و قطعه را تا انتها بنوازید.

دینامیک و آکسان در تئوری موسیقی

در ادامه مبحث تئوری موسیقی،‌ به بررسی مباحث «دینامیک» (Dynamic) و «آکسان» (Accent) خواهیم پرداخت.

دینامیک

صداهای موجود در طبیعت و همچنین، صداهای موسیقی ممکن است بسیار بلند و گوشخراش یا آرام و ملایم باشند. در موسیقی و زمانی که در خصوص قوی و ضعیف بودن صدا صحبت می‌کنیم، بحث دینامیک پیش می‌آید. برای بیان دینامیک در موسیقی از علامت‌گذاری‌های مختلفی استفاده می‌شود که که در زیر به ‌آن‌ها خواهیم پرداخت. این علامت‌ها بر اساس زبان ایتالیایی نوشته شده‌اند که تلفظ آن‌ها را نیز در جدول زیر آورده‌ایم.
علامت‌های شدت صدا عبارت ایتالیایی تلفظ معنی
mf mezzo forte متسو فورته نیمه‌قوی
f forte فورته قوی
ff fortissimo فورتیسیمو دو برابر قوی
fff fortisissimo فورتیسیسیمو بسیار بسیار  قوی
mp mezzo piano متسو پیانو نیمه ضعیف
p piano پیانو ضعیف
pp piannissimo پیانی‌سیمو بسیار ضعیف
ppp pianississimo پیانی‌سیسیمو بسیار بسیار ضعیف
cresc. crescendo کرشندو افزایش تدریجی صدا
decrsc. decrescendo دکرشندو کاهش تدریجی صدا
dim. diminuendo دیمی نوئندو کاهش تدریجی صدا
smorz smorzando اسمورزاندو میرا
در تصویر زیر، نحوه استفاده از این علامت‌ها را در یک قطعه موسیقی می‌بینید. همچنین، به جای علامت‌های کرشندو و دکرشندو نیز می‌توان از علامت‌گذاری معادل آن‌ها بهره گرفت.

آکسان

زمانیکه یک آهنگساز بخواهد نتی با تاکید بیشتری اجرا شود، از «آکسان»‌ (Accent) استفاده می‌کند. این علامت‌ها به رنگ قرمز نشان داده شده‌اند. عملکرد دقیق هرکدام از آکسان‌ها به نوع ساز و نحوه نواختن آن قطعه بستگی دارد اما «اسفورزاندو» (sfz) و فورته پیانو به طور معمول، بلندتر و طولانی‌تر هستند.

بخش دوم: تعاریف و مفاهیم اصلی در تئوری موسیقی

بعد از آ‌ن‌که مقداری با نت‌خوانی و تئوری موسیقی آشنا شدیم نیاز داریم تا با برخی از تعاریف اولیه در موسیقی از جمله ریتم، ملودی و هارمونی آشنا شویم. البته در خصوص ریتم، پیش‌تر صحبت کردیم چراکه برای درک برخی از مفاهیم نت‌خوانی، باید با ریتم آشنا می‌شدیم اما مبحث ریتم را به طور خلاصه و کوتاه شامل برخی تعاریف ساده در این بخش بررسی خواهیم کرد.

ریتم

ریتم به معنای ساده‌تر، به جایگذاری صداها در میزان می‌گویند. از آن‌جایی که موسیقی باید در زمان‌های مشخصی نواخته شود، نقش ریتم بیش از پیش برجسته‌تر خواهد شد. مباحث مهمی که در خصوص ریتم مطرح می‌شود شامل میزان، کسر میزان و سنکپ است که در بخش قبل به توضیح آن‌ها پرداختیم.

ملودی‏

ملودی یکی از اساسی‌ترین عناصر در موسیقی به شمار می‌آید. همانطور که در بخش قبل دیدیم، هر نت، شامل صدایی است که مدت زمان و زیر و بمی خاص خود را دارد. توالی نت‌ها در کنار یکدیگر، ملودی را تشکیل می‌دهند. البته ملودی، تنها به چند نت پشت سر هم نمی‌گویند بلکه این نت‌ها باید به نوعی گوش‌نواز باشند. اصطلاحاتی به طور معمول در تئوری موسیقی و ملودی مطرح می‌شوند که دانستن آن‌ها خالی از لطف نیست. به طور مثال «خط ملودی» (Melodic Line) در یک قطعه موسیقی، رشته‌ای از نت‌ها است که ملودی را می‌سازند. نت‌های اضافی همچون «اسلاید» (Slide) و «چهچهه» (Trills)، بخشی از یک خط ملودی نیستند اما یک آهنگساز یا نوازنده، آن‌ها را برای زیبایی و تزئین به ملودی اضافه می‌کند. شکل ملودی اگر یک ملودی، در یک حالت زیر و بمی خاص قرار بگیرد، به سرعت خسته‌کننده خواهد شد. با پیشرفت یک ملودی، نت‌ها ممکن است زیر و بمی متفاوتی داشته باشند. اگر بتوانیم از نت‌های بالا و پایین‌رونده در ملودی، یک خط رسم کنیم، می‌توانیم به شکل خط ملودی دست پیدا کنیم. با داشتن شکل ملودی می‌توان در خصوص صعود و فرود آن به بحث پرداخت. در تصویر زیر، نمونه‌ای از یک خط ملودی به همراه شکل ‌آن‌را مشاهده می‌کنید.

موتیف

اصطلاح دیگری که در بررسی تئوری موسیقی و ملودی باید به آن اشاره کنیم. «موتیف» (Motif) است. موتیف را می‌توان به ریتم و حتی توالی آکوردها نیز اختصاص داد. موتیف به بیان ساده، یک ایده موسیقیایی کوتاه است که در بخشی از یک قطعه نواخته می‌شود. چنین ایده‌های ملودی‌وار ممکن است به طور مکرر در یک قطعه موسیقی به صورت تکراری یا به شکل‌های جدید دیده شوند. زمانی که به یک موتیف برمی‌گردیم ممکن است آن‌را آهسته‌تر یا قوی‌تر اجرا کنیم. تصویر زیر یک موتیف از سمفونی پنجم بتهوون را نشان می‌دهد که به شکل‌های مختلف در طول قطعه نواخته می‌شود.

هارمونی

زمانی که به طور همزمان، چندین نت با زیر و بمی متفاوت با یکدیگر نواخته شوند،‌ هارمونی خواهیم داشت. هارمونی هم از جمله مبانی اساسی در تئوری موسیقی به شمار می‌آید. البته ریتم و ملودی به طور کلی توجه بیشتری را به خود جلب می‌کنند. در حقیقت، ممکن است در یک قطعه، تنها ریتم یا ملودی داشته باشید اما به محض اینکه بیش از یک زیر و بمی (Pitch) ایجاد شود، هارمونی شکل می‌گیرد. هارمونی از جمله مباحثی است که در موسیقی کلاسیک غربی و تئوری موسیقی بر یادگیری آن تاکید می‌شود و خود، مطلب آموزشی جداگانه‌ای می‌طلبد. البته ممکن است به برخی از اصطلاحات در هارمونی نیاز داشته باشید که در ادامه به آن پرداخته شده است. آکوردها در موسیقی غربی، اساس هارمونی بر پایه آکوردها بنا شده است. در تعریفی ساده، به گروهی از نت‌ها (به طور معمول سه‌نت) که با قوانین خاصی در کنار هم قرار بگیرند و نواخته شوند، آکورد می‌گویند. نت‌های یک آکورد ممکن است به طور همزمان و یکجا یا با فاصله اجرا شوند. توالی آکوردها مجموعه‌ای از آکوردها که پشت سر هم اجرا شوند را با نام «توالی آکورد»‌ (Chord Progression) می‌شناسند. در آنالیز هارمونی، توالی آکوردها را به شکل‌های مختلفی بررسی می‌کنند. کادانس «کادانس» (Cadence) به نقطه توقف قطعه موسیقی می‌گویند یعنی در این بخش، شنونده احساس می‌کند که به طور موقت، موسیقی به پایان رسیده است یا حتی پایان یک قطعه موسیقی می‌تواند با کادانس همراه باشد. آکومپانیمان تمامی بخش‌هایی از یک قطعه موسیقی که قسمتی از ملودی نباشند، به «آکومپانیمان‌» (Accompaniment) اشاره دارند که می‌توانند شامل بخش‌های ریتمیک، هارمونی، خطوط باس و آکوردها باشند.

کنترپوآن

کنترپوآن به نوعی از نوشتار یا آهنگسازی اشاره دارد که شامل بیش از یک بخش ملودی باشد. هر ملودی (آوا یا بخش) به صورت یک ایده موسیقیایی مجزا بررسی می‌شود که تاکید آن بر رشته‌های مختلف ملودی در محور افقی اشاره دارد. این نوع از آهنگسازی در دوره رنسانس آغاز شد و در دوره باروک به اوج خود رسید. البته محبوبیت آن بعد از مرگ باخ، کاهش پیدا کرد. تمامی بزرگان موسیقی همچون موتزارت، هایدن و بتهوون، «کنترپوآن» (Counter Point) را به طور عمیق بررسی کرده‌ند. هم موتزارت و هم بتهوون در ادامه مسیر آهنگسازی خود، موسیقی‌های کنترپوآنتیک را توسعه دادند. در تعریفی ساده‌تر، اگر در یک قطعه و به طور همزمان، بیش از یک خط ملودی مجزا داشته باشیم، می‌گوییم موسیقی، کنترپوآنتیک یا پلی‌فونی است.

گستره صوتی

گستره صوتی یک ساز و آوا به مجموعه‌ای از نت‌ها از پایین‌ترین (بم‌ترین) تا بالا‌ترین (زیرترین) نتی می‌گویند که شخص خواننده، توانایی اجرای آن‌را داشته باشد. «گستره صوتی» (Range) را می‌توان به کمک مفهوم اکتاو مشخص کرد اما ساده‌ترین راه نمایش آن، نوشتن گستره صوتی بر روی خطوط حامل از پایین‌ترین نت تا بالاترین است. یک قطعه موسیقی یا بخشی مربوط به یک خواننده در این قطعه ممکن است به صورت یک گستره صوتی مجزا تعریف شود که برای آن‌ خواننده از پایین‌ترین تا بالاترین نت نوشته شده است. به طور معمول، بین گستره صوتی کلی در یک قطعه موسیقی و کوچک‌ترین گستره صوتی معمول در قطعه، اختلاف زیادی وجود دارد. به بیانی دیگر، این گستره صوتی کوچک‌تر که در آن، خواننده، بهترین و ساده‌ترین اجرا را خواهد داشت، موسوم به «تسی تورا» (Tessitura) است. در بیان مفهوم گستره صوتی باید به «دانگ صدا»‌ (Register) نیز اشاره کرد. در حقیقت، دانگ صدا به بخش مشخصی از گستره صوتی یک خواننده یا ساز می‌گویند. در تصویر زیر، یک گستره صوتی از نت دو تا سل را بر روی خطوط حامل مشاهده می‌کنید.

گستره آواز

در موسیقی کلاسیک غربی و چینش خوانندگان گروه کر، صدای مردان و زنان به دو بخش صدای زیر و بم تقسیم می‌شود. بنابراین، دو نوع صدای بم و زیر برای مردان و دو نوع برای زنان خواهیم داشت. بیشتر آواها می‌توانند در این چهار گروه قرار بگیرند و این امکان را به آهنگساز می‌دهند تا ۴ خط صدای متفاوت داشته باشد. این چهار گستره آوازی به صورت زیر طبقه‌بندی می‌شوند:
  • سوپرانو: صدای زیر در زنان
  • آلتو: صدای بم در زنان
  • تنور: صدای زیر در مردان
  • باس: صدای بم در مردان
«تنظیم» (Arrangement) این چهار دسته به صورت «SATB» -اول کلمات سوپرانو، آلتو، تنور و باس – نوشته می‌شود که در برخی موارد با یکدیگر همپوشانی نیز دارند. با این وجود، خواندن این نت‌ها در بالاترین و پایین‌ترین گستره صوتی ممکن است برای خوانندگان دشوار باشد. در نتیجه، با وجود این‌که گستره کامل آلتو و سوپرانو ممکن است به یکدیگر شبیه باشند اما در سوپرانو، صدای زیر قوی و در آلتو، صدای بم قوی خواهیم داشت.  در این میان، خوانندگانی وجود دارند که صدای آن‌ها بین بخش‌‌های مختلفی از این گستره‌های آوازی قرار می‌گیرد که خود سبب ایجاد گستره‌های دیگری می‌شوند که نام برخی از آن‌ها در زیر آورده شده است.
  • «کلراتورا سوپرانو» (Coloratura Soprano): کلراتورا سوپرانو تفاوت چندانی با سوپرانو ندارد جز این‌که صدایی به شدت زیر و سبک خواهیم داشت به طوریکه حتی برای سوپرانو نیز، زیر محسوب می‌شود.
  • «متسو سوپرانو» (Mezzo Soprano): بین سوپرانو و آلتو
  • «کنترالتو» (Contralto): آلتو و کنترآلتو هر دو به یک معنی هستند اما امروزه کنترآلتو به صدای بم زنان (بم‌تر از آلتو) می‌گویند.
  • «کنترتنور» (Countertenor): صدای نامعمول و بسیار زیر (زیرتر از تنور) در مردان
  • «باریتون» (Baritone): صدای مرد بین تنور و باس
در تصویر زیر، گستره‌های آوازی را بر روی خطوط حامل مشاهده می‌کنید.

گستره صوتی در سازها

برای سازها نیز از همان تعریف گستره آوازی استفاده می‌کنیم. به طور مثال، یک باس ترومبون، صدای بم‌تری نسبت به یک تنور ترمومبون دارد. همچنین، یک ساکسوفون آلتو، صدای زیرتری از یک ساکسوفون تنور خواهد داشت. اصطلاحات دیگر در خصوص گستره سازها، در زیر آورده شده است:
  • کنترا (کنتر): به معنی بم‌تر. به طور مثال، کنترباسون نسبت به یک باسون، صدای بم‌تری دارد.
  • پیکولو:  به معنی زیرتر. به طور مثال، پیکولو ترومپت، صدای زیرتری از یک ترومپت معمولی دارد.
  • نام نت: اگر یک ساز در اندازه‌ها و گستره‌های متفاوتی تولید شود، نام یک اندازه مخصوص با می‌توان با نام یک نت مشخص کرد. به طور مثال خواهیم داشت:
    • فا هورن
    • کلارینت می‌بمل
    • ترموپمت دو

بخش سوم: نت‌، گام و فواصل در تئوری موسیقی

در این بخش قصد داریم تا به طور خلاصه در خصوص گام‌ها و فواصل در موسیقی صحبت کنیم. البته در یک تعریف ابتدایی نیاز داریم تا با مفهومی به نام «اکتاو» (Octave) آشنا شویم که در ادامه به این مباحث خواهیم پرداخت.

اکتاو

نت‌های موسیقی همچون تمامی صداهای دیگر، از امواج صوتی تشکیل شده‌اند. امواج صوتی تشکیل دهنده نت‌های موسیقی، طول‌ موج‌هایی با فاصله بسیار دقیق و مساوی هستند که کیفیت این طول موج‌ها (بزرگی و فاصله‌ قله‌های موج از یکدیگر) بر صدای آن نت تاثیر گذار است. در حقیقت، زمانی که دانشمندان در خصوص زیر و بم بودن یک طول موج صحبت می‌کنند، به فرکانس آن نت اشاره دارند. هر قدر فرکانس بالاتری در یک نت داشته باشیم، صدای آن نیز زیرتر (بالاتر) خواهد بود. این فرکانس نت‌ها قابل اندازه‌گیری است که به صورت عدد (به طور مثال، 440 هرتز) بیان می‌شوند. در تصویر زیر، فرکانس‌های مختلف در سازها را مشاهده می‌کنید.
نمایشی از فرکاسن‌های بالا و پایین
اما در گذشته، موسیقیدانان بدون اطلاع از فرکانس یا طول موج و … به آهنگسازی می‌پرداختند. در نتیجه، زمانی که شخصی در خصوص زیر و بم بودن یک نت صحبت می‌کند، به طور معمول، اشاره‌ای به فرکانس آن ندارد. همچنین به جای ذکر اعداد، از نام نت استفاده می‌کنند. اما اگر بخواهیم در خصوص منشا اکتاو صحبت کنیم باید قدری در خصوص فرکانس اطلاع داشته باشیم. فرض کنید گروهی شامل چند مرد مشغول خواندن آواز باشند که تمامی آن‌‌ها یک نت و یک فرکانس را اجرا می‌کنند. حال اگر به این گروه، یک گروه از بانوان نیز اضافه شوند، دیگر نمی‌توانند همانند آقایان، نت‌ها را اجرا کنند چرا که صدای مردان برای آن‌ها بسیار بم خواهد بود. به جای این کار، آن‌‌ها نت‌ها را به گونه‌ای اجرا می‌کنند که به طور دقیق، فرکانسی دو برابر فرکانس صدای آن‌ها داشته باشد. این بدان معنی است که هر نت اجرایی توسط بانوان، شامل فرکانسی دو برابر فرکانس صدای مردان خواهد بود. این دو فرکانس به گونه‌ای تنظیم شده‌اند که گویی گروه بانوان دقیقا همان نت‌های گروه آقایان را اجرا می‌کنند. در حقیقت، این افراد، به اجرای نت‌ها در همان گام اما یک اکتاو بالاتر می‌پردازند. تصویر زیر، توضیح بهتری را در خصوص اکتاو ارائه می‌دهد.
فرکانس‌های اکتاو
با توجه به مباحث مطرح شده، هر نتی که فرکانسی دو برابر فرکانس نت دیگر داشته باشد،‌ یک اکتاو بالاتر خواهد بود. در تعریفی ساده‌تر، به هر هشت نت متوالی، یک اکتاو گویند. به طور مثال، زمانی که از نت دو بر روی کلیدهای پیانو شروع به نواختن از چپ به راست بکنیم، زمانی که به نت دو (هشت نت جلوتر از نت دو قبل) برسیم، صدایی با یک اکتاو زیرتر خواهیم داشت.

پرده و نیم پرده

همانطور که در ابتدای متن ذکر شد، نت‌ها را بر اساس صدای زیر و بم آن‌ها می‌شناسند و موسیقیدانان نیز نت‌ها را بر اساس میزان زیر و بمی ‌آن‌ها بررسی می‌کنند. فضایی که بین دو نت قرار دارد موسوم به «فاصله» (Interval) است که در موسیقی کلاسیک غربی، کمترین فاصله یک نت به دیگری را «نیم‌پرده» (Half Step) می‌نامند. این فواصل نیم‌پرده‌ای را در تصویر زیر مشاهده می‌کنید. اگر بر روی کلیدهای پیانو، بعد از نواختن هر نت، به اندازه دو نیم‌پرده حرکت کنیم، یک «پرده» (Whole Step) خواهیم داشت.

گام‌های موسیقی

بعد از آن‌که مفاهیم پرده و نیم‌پرده را آموختیم. نوبت به آشنایی با «گامهای موسیقی» (Music Scales) می‌رسد. اگر به تازگی آموختن یک ساز را شروع کرده باشید، به طور معمول، اولین چیزی یاد می‌گیرید، گام ماژور خواهد بود اما گام‌های دیگری نیز در مبحث تئوری موسیقی مطرح می‌شوند که در این بخش به طور خلاصه به آن‌ها خواهیم پرداخت. یک «گام» (Scale) در موسیقی به گروهی از نت‌ها می‌گویند که به صورت بالارونده یا پایین‌رونده در کنار یکدیگر مرتب شده‌اند.

درجات گام در تئوری موسیقی

کلمه گام از ریشه لاتین آن به معنی «نردبان» (Ladder) گرفته شده است. در نتیجه، یک گام را می‌توانید همچون بالارفتن از پله‌های یک نردبان و بر روی خطوط حامل تصور کنید. درجات یک گام در تصویر زیر نمایش داده شده‌اند. نام این درجات به ترتیب زیر است:
  • درجه اول: تونیک (پایه)
  • درجه دوم: سوپر تونیک (روپایه)
  • درجه سوم: مدیانت
  • درجه چهارم: «زیر نمایان» (Subdominant)
  • درجه پنجم: نمایان (دومینانت)
  • درجه ششم: رو نمایان
  • درجه هفتم: سانسیبل یا نت راهنما
  • درجه هشتم یک گام به طور معمول، همان نت تونیک اما یک اکتاو بالاتر است.
درجات در گام دو ماژور

گام ماژور

یکی از انواع معمول در گام‌ها، گام ماژور نام دارد. این گام را بر اساس توالی پرده‌ها و نیم‌پرده‌ها تعریف می‌کنند. برای این‌که یک گام ماژور داشته باشیم، نت‌هایی با توالی زیر را باید در نظر بگیریم. به عبارت دیگر، برای نوشتن گام ماژور، از قانون زیر بهره می‌گیریم:  نیم‌پرده – پرده – پرده – پرده – نیم‌پرده – پرده – پرده به طور مثال، در تصویر زیر، گام سل‌ماژور بر روی خطوط حامل نشان داده شده است:
فرمول گام ماژور

گام مینور

گام دومی که آن‌را بررسی می‌کنیم، گام مینور است. این گام نیز همانند گام ماژور، ۷ نت دارد اما قانون متفاوتی در توالی نت‌های آن در نظر گرفته می‌شود. در حقیقت، نت سوم این گام، بمل شده است. قانون گام‌های مینور برای هر یک از انواع آن متفاوت خواهد بود چراکه بر خلاف گام ماژور، در گام مینور، سه قانون مختلف داریم. همچنین در تصویر زیر، پرده و نیم‌پرده در گام مینور ملودیک، به ترتیب با T و S نشان داده شده است.
فرمول گام مینور ملودیک
گام‌های مینور به سه دسته زیر تقسیم‌بندی می‌شوند که هرکدام قوانین مخصوص به خود را دارند.
  • گام مینور طبیعی
  • گام مینور هارمونیک
  • گام مینور ملودیک
به طور معمول، گام‌های ماژور، صدای شادی دارند و در مقابل، گام‌های مینور شامل صداهایی غمگین هستند.

گام کروماتیک

دو گامی که پیش‌تر در مورد آن‌ها صحبت کردیم به «گام‌های دیاتونیک» (Diatonic Scale) معروف هستند، به این معنی که نت اول گام آن‌ها نت تونیک است. گام کروماتیک با گام دیاتونیک تفاوت دارد و شامل تمامی ۱۲ نت موسیقی می‌شود. هر نت در گام کروماتیک، با نت بعدی خود نیم‌پرده فاصله دارد. در تصویر زیر، یک گام کروماتیک بالارونده، با شروع از نت دو نشان داده شده است. از آن‌جایی که گام‌های کروماتیک از تمامی نت‌ها استفاده می‌کنند، هیچ‌گاه نمی‌گوییم گام کروماتیک، بر روی گام خاصی قرار دارد و تنها از نت شروع کننده آن بهره می‌گیریم.

مدهای موسیقی

در تئوری موسیقی، یک «مد» (Mode)، به شکلی از یک گام در موسیقی گفته می‌شود که همراه با رفتاری ملودی‌وار باشد. از قرون وسطا، مدها به بخشی از موسیقی کلاسیک غربی تبدیل شده‌اند. به طور معمول، این‌ گام‌ها با نام مدهای کلیسایی یا مدهای یونانی شناخته می‌شوند. نحوه توالی نت‌ها در این مدها در تصویر زیر نشان داده شده است که حروف «W» و «H» به ترتیب بیانگر پرده و نیم‌پرده هستند. این مدها به ترتیب زیر آورده شده‌اند:
  • «یونین» (Ionian)
  • «دورین» (Dorian)
  • «فریژین» (Phrygian)
  • «لیدین» (Lydian)
  • «میکسولیدین» (Mixolydian)
  • «ائولین» (Aeolian)
  • «لوکرین» (Locrian)
البته این گام‌ها ممکن است کمی گمراه کننده باشند. به طور مثال، مد یونین، نام دیگری از گام ماژور است و مد ائولین نیز همانند گام مینور طبیعی است.

فاصله

در تعریفی ساده، همانطور که بالاتر نیز به آن اشاره شد، به فاصله بین دو نت، فاصله می‌گوییم که در بحث پرده و نیم‌پرده به آن پرداختیم. برای اندازه‌گیری فاصله کافی است از یک نت (تونیک) شروع کنیم و با شمردن نت‌ها به نت مورد نظر برسیم. به طور مثال، فاصله بین دو نت دو و می، فاصله سوم نام دارد چراکه برای رسیدن به نت می، سه مرحله (دو – رِ – می) طی شده است. در ادامه، توضیح بیشتری را ارائه خواهیم کرد.

نام‌گذاری فواصل

اولین مرحله در نام‌گذاری فواصل این است که فاصله بین نت‌ها را بر اساس نحوه نوشتار بر روی خط حامل تعیین کنیم. به عبارت ساده‌تر، بین هر دو نت، تعداد خط‌ها و فاصله‌های بین دو خط را شمارش کنید. به طور مثال، در تصویر زیر از نت سی تا نت رِ، دو خط داریم که با شمارش این دو خط و فاصله بین آن‌ها، به عدد ۳ می‌رسیم.
نحوه شمارش فواصل
در تصویر زیر، فواصل ساده و ترکیبی را در تئوری موسیقی مشاهده می‌کنید. لازم به ذکر است که یادگیری صدای این فواصل در آهنگسازی، اهمیت بسیار زیادی دارد.
به ترتیب از بالا به پایین: فوصل ساده و ترکیبی (برای مشاهده تصویر در ابعاد بزرگتر، روی آن کلیک کنید.)
فواصل درست فاصله‌های یکم، اکتاو و پنجم، «فواصل درست» (Perfect Intervals) هستند. آن چیزی که این فواصل را درست می‌کند، فیزیک موج در آن‌ها است که نشان می‌دهد، نت‌های یک فاصله درست، به خوبی با یکدیگر مرتبط می‌شوند و به همین دلیل صدای مناسبی هم دارند. فاصله یکم را با نام «اونیسون» (Unison) نیز می‌شناسند. یک فاصله اکتاو درست، شامل دوازده نیم‌پرده، فاصله پنجم درست، شامل ۷ نیم‌پرده و یک فصله چهارم درست، شامل ۵ نیم‌پرده است. در تصویر زیر، انواع فاصله‌های درست در موسیقی نشان داده شده است. فواصل کوچک و بزرگ فواصل دوم، سوم، ششم و هفتم می‌توانند کوچک (مینور) یا ماژور (ماژور) باشند. فواصل مینور همواره نیم‌پرده کوچک‌تر از فواصل ماژور هستند. در جدول زیر، انواع فاصله‌های کوچک و بزرگ آورده شده است.
نام فاصله نماد تعداد نیم‌پرده
دوم کوچک m2 1
دوم بزرگ M2 2
سوم کوچک m3 3
سوم بزرگ M3 4
ششم کوچک m6 8
ششم بزرگ M6 9
هفتم کوچک m7 10
هفتم بزرگ M7 11
تصویر زیر، این فواصل را بر روی خطوط حامل نشان می‌دهد. فواصل افزوده و کاسته اگر فاصله‌ای به میزان یک نیم‌پرده، بیشتر از یک فاصله درست یا بزرگ باشد، «فاصله افزوده» (Augmented Interval) نام دارد و به همین ترتیب، اگر فاصله‌ای به میزان نیم پرده از یک فاصله درست یا کوچک، کمتر باشد، «فاصله کاسته» (Diminished Interval) نام‌گذاری می‌شود. گاهی اوقات برای نمایش درست فواصل افزوده و کاسته باید از دوبل دیز و دوبل بمل استفاده کنیم. همیشه به یاد داشته باشید که این نیم‌پرده‌ها هستند که فاصله دو نت را تعیین می‌کنند و دیز و بمل بودن آن‌ها تفاوتی ایجاد نمی‌کند. در تصویر زیر برخی از فواصل افزوده و کاسته نشان داده شده‌اند. تئوری موسیقی فواصل معکوس برای معکوس کردن هر فاصله، تصور کنید که یکی از نت‌های آن به میزان یک اکتاو حرکت کند به گونه‌ای که نت بالاتر، به نت پایین‌تر تبدیل شود و برعکس. در تصویر زیر، نحوه معکوس کردن یک فاصله نشان داده شده است. برای یافتن معکوس یک فاصله، به روش زیر عمل می‌کنیم:
  • برای نام‌گذاری فاصله جدید، نام قدیمی را از عدد ۹ کم کنید.
  • معکوس یک فاصله درست، همچنان درست خواهد بود.
  • معکوس فاصله بزرگ، کوچک و معکوس فاصله کوچک، بزرگ است.
  • معکوس فاصله افزوده، کاسته و معکوس کاسته، افزوده خواهد بود.
به طور مثال،‌ در تصویر زیر، فاصله هفتم کوچک داریم. با کم کردن ۷ از ۹، به عدد ۲ می‌رسیم. معکوس فاصله کوچک، فاصله بزرگ خواهد بود. در نتیجه، معکوس فاصله هفتم کوچک، فاصله دوم بزرگ است. .

بخش چهارم: آکوردهای سه صدایی

مبحث آکوردها در تئوری موسیقی را باید به طور جداگانه و مفصل بررسی کرد که این مورد در بحث هارمونی، بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد. آن‌چه که در اینجا قصد داریم به آن بپردازیم، بررسی آکوردهای سه‌صدایی (سه‌نتی) موسوم به «تریاد» (Triads) است. در تصویر زیر، یک تریاد را در حالت اصلی آن مشاهده می‌کنید که پایه‌ای‌ترین حالت برای نوشتن یک آکورد به شمار می‌آید. در این نوع از نمایش، ریشه آکورد، که آکورد را با آن نام‌گذاری می‌کنند، پایین‌ترین نت است. فاصله سوم و پنجم آکورد نیز به ترتیب به صورت فواصل سوم و پنجم بر روی خطوط حامل نشان داده می‌شوند.

معکوس‌های اول و دوم

اگر فاصله سوم یک آکورد، پایین‌ترین نت آن باشد، این آکورد به صورت معکوس اول تعریف می‌شود. اگر فاصله پنجم آکورد، به عنوان پایین ترین نت در آکورد قرار بگیرد، آکورد در حالت معکوس دوم قرار دارد. در تصویر زیر، سه نوع مختلف از آکورد دو ماژور نشان داده شده است.

نامگذاری آکوردها

در این بخش، نحوه نام‌گذاری آکوردهای سه‌نتی (تریاد) را فرا می‌گیریم.

آکوردهای ماژور و مینور

معمول‌ترین آکوردهای سه‌نتی، آکوردهای ماژور و مینور هستند. تمامی آکوردهای مینور و ماژور یک فاصله پنجم درست بین ریشه و فاصله پنجم (فاصله بین نت اول و سوم) دارند. در صورتی که بعد از نت اصلی (ریشه) آکورد، یک فاصله سوم کوچک داشته باشیم. آکورد مینور و اگر فاصله سوم بزرگ داشته باشیم، آکورد ماژور خواهیم داشت. در هر دو آکورد ماژور و مینور، فاصله بین نت اصلی و سوم (فاصله پنجم) به صورت فاصله پنجم درست است که در تصویر زیر مشاهده می‌کنید. در مثال زیر، آکوردهای مختلف به همراه نام‌گذاری آن‌ها را مشاهده می‌کنید.

آکوردهای افزوده و کاسته

یک آکورد افزوده، شامل دو فاصله سوم بزرگ است که در مجموع، یک فاصله پنجم افزوده را تشکیل می‌دهد. همچنین، یک آکورد کاسته، از دو فاصله سوم کوچک بوجود می‌آید که نتیجه آن، ایجاد فاصله پنجم کاسته خواهد بود. در تصویر زیر، آکوردهای افزوده و کاسته را مشاهده می‌کنید. برای تمرین، سعی کنید مکان آن‌ها را بر روی کلیدهای پیانو پیدا کنید.

جمع بندی

در این آموزش سعی کردیم تا مباحث مختلف در تئوری موسیقی را به طور اجمالی بررسی کنیم. در ابتدا، نام نت‌ها و محل قرارگیری آن‌ها را بر روی کلیدهای پیانو یاد گرفتیم و سپس به نحوه نت‌خوانی به کمک خطوط حامل و کلیدهای سل و فا پرداختیم. در ادامه نیز با عناصر اصلی تئوری موسیقی یعنی ریتم، ملودی و هارمونی آشنا شدیم. برای درک بهتر گام‌های موسیقی، به بررسی فواصل در موسیقی پرداختیم و در انتها نیز آموختیم که چگونه، آکوردهای سه‌نتی را نام‌گذاری و بررسی کنیم.

جهت هرگونه مشاوره در خصوص کلاس های آموزشی لطفا مشخصات خود را وارد فرمایید

+5

2 دیدگاه

  • Avatar خسرو

    سلام،کتاب بسیار کاربردی و مفید به اشتراک گذاشتید،بسیار ممنون و متشکر،کلیه علاقه مندان به موسیقی در کنار یاد گیری تئوری موسیقی میتوانند آنرا بهتر و علمی تر یاد بگیرند.

    0
  • Avatar ناشناس

    بسیار جالب،توسعه موسیقی وعلم موسیقایی در جوامع امروزی،بشریت به معنای واقعی کلمه از اندوه وافسردگی بیکران رنج می برند ،بنظر می آید باید از اولویت دولتها باشد.

    0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *